پشت پرده یک ابتذال فراگیر
- توضیحات
- منتشر شده در سه شنبه, 06 آبان 1399 11:12
- نوشته شده توسط فرشته اکبری
این اولینبار نیست که خبر مهاجرت یک هنرمند در رسانهها منتشر و بین مردم دستبهدست میشود و احتمالا تا پایان سال شاهد مهاجرت تعداد دیگری از خوانندهها خواهیم بود.
به گزارش "همداننیوز"، نزدیک به دو دهه از مهاجرت یکی از سوپراستارهای واقعی موسیقی پاپ ایران به خارج از کشور میگذرد؛ شادمهر عقیلی. میان او و خیلیهای دیگر که در این سالها اعلام شد یا به خارج از ایران مهاجرت کردهاند، یا قصد رفتن دارند، اما تفاوت از زمین تا آسمان بود. شادمهر هم نوازنده قابل چند ساز بود، هم خوانندهای شناختهشده و هم بازیگری که در روزهای تصمیم به رفتن از ایران، واقعاً بدل به موفقترین چهره جوان شده بود. ظاهراً او به دلیل عدم صدور مجوز آثارش تصمیم به رفتن گرفت.
تا چه حد این فرضیه درست باشد، اما شادمهر عقیلی بعد از بازی در آخرین فیلم و البته پیش از اکران آن، شب برهنه، ایران را به مقصد کانادا ترک کرد و در ادامه راهی امریکا شد تا زندگی هنری خویش را در مسیری جدید آغاز کند. از آن به بعد هم گاه و بیگاه خبر میرسید که خواننده یا بازیگری از ایران رفته و تصمیم گرفته را اسباب زندگی را در کشوری آنسوی آبها پهن کند. در اکثر قریب بهاتفاق این اقدامات، اما نتیجه را میشد در یک کلمه خلاصه کرد؛ شکست!
کسانی را که در این سالها بار سفر بستند تا از ایران بروند و در خارج از کشور کار هنریشان را پی بگیرند، میشود به دو بخش تقسیم کرد؛ آنان که در ایران عملاً زیرزمینی بودند و هیچوقت برای فعالیتشان مجوزی صادر نشد و گروهی که در ایران مجوز کار هم میگرفتند، اما یا از سر کسادی بازار یا توهم موفقیت بیشتر در آنسوی مرزها تصمیم به رفتن گرفتند. البته افراد متعلق به گروه اول با توجه به اینکه در ایران امکان هیچ نوع فعالیتی برایشان فراهم نبود، در مقایسه با روزهایی که در وطن بودند در خارج از کشور موفقتر شدند و حالا هم دارند آنجا زندگی میکنند. گروه دوم، اما یا بعد از شکست در محاسباتشان نامه عذرخواهی نوشتند و راه بازگشت در پیش گرفتند یا آنقدر ازنظر روحی در شرایط سختی قرار گرفتند و به خاطر تصمیم اشتباه خود احساس خجالت کردند که ماندند و دم نزدند و روزبهروز به تمام شدن نزدیکتر شدند.
در چند روز اخیر خبر مهاجرت مهدی مدرس و مهراد جم به خارج از کشور نیز منتشر شده و اکثر آنهایی که این خبر را میشنوند اولین سوالشان این است که «کدوم بودن و چی خوندن؟» خوانندگان متوسطی که بهواسطه قدرت مافیاهای موسیقی مشهور شدند و حتی پایشان به برنامه زنده تلویزیون هم باز شد!
اما اینبار داستان فرق میکند. رفتن مهراد جم با رفتن شادمهر عقیلی، محسن نامجو یا حمید طالبزاده و حتی با سفر اخیر مانی رهنما و همسرش هم متفاوت است. به این جملات دقت کنید: «اون که اومده بود برنامه علی ضیاء»، «اون که تو کنسرتاش داد میزد» و «اون که با سینا سرلک خوند».
اینها تمام نکات مهم دوران خوانندگی محسن سعیدیکیا یا همان مهراد جم متولد مرداد ۷۶ است. جالب است بدانید که او اولین فعالیت هنریاش را بهصورت جدی با ترانهسرایی و آهنگسازی برای قطعه میثم ابراهیمی بهنام «جانجان» در بهمن سال ۹۷ آغاز کرد!
و بعد در اردیبهشت سال ۹۸ و در حالیکه ۲۲ ساله بود اولین قطعهاش با نام «شمال» را منتشر کرد و قطعه بعدیاش هم بهنام «غمت نباشه»، در انتهای همین اردیبهشت ۹۸ منتشر شد و به این ترتیب او در فاصله زمانی کمتر از یک ماه و با داشتن فقط دو آهنگ توانست در شبکههای اجتماعی مطرح شود. او که اولین بار همین چند ماه قبل و پیش از شیوع کرونا در کشور روی صحنه رفته بود، در همان اجرا حرکتی کرد که چند روز بعد در موبایل اغلب آدمها به سوژهای برای خنده و مسخرهبازی بدل شد؛ آن جوان با صدایی که هیچ شباهتی به یک خواننده خوشصدا نداشت ناگهان در میانه اجرا فریاد زد «حالا همه با من تکرار کنید». این جمله آنقدر گوشخراش و خندهدار از دهانش بیرون آمد که مخاطب حس میکرد به یک برنامه استندآپ کمدی رفته نه یک کنسرت موسیقی.
بله، در جامعه هنری و حتی غیرهنری ما و بهواسطه فضای مجازی میتوان بهسرعت و بدون اینکه کار مهم و خاصی بکنی مشهور و البته بههمان سرعت هم ناپدید شوی. اما قصه این مهاجرت همانطور که گفتیم فرق دارد، خوانندهای که مجوز داشته و تعداد قطعاتش حتی هنوز به عدد انگشتان دو دست هم نرسیده و بعضیها که میشناختنش، در فضای مجازی رفتنش را بهترین خبر این روزها میدانستند، چرا باید چنین تصمیمی بگیرد؟
انتشار فیلمش با دنیا جهانبختی که پیش از این با چهرههای مشهور دیگری هم رابطه داشته و ظاهرا جزء لاینفک مهاجرت سلبریتیهاست! نشان داد که این سفر دلایل دیگری هم داشته است. مسعود جهانی که تنظیمکننده بعضی آهنگهای مهراد جم بوده و خودش را یکی از عوامل موثر در ورود او به دنیای موسیقی میداند بعد از عدم تعهد جم به قرارداد کاری با وجود دریافت دستمزد، در صفحه اینستاگرامش اینگونه نوشت: «دوماه پیش از زندگیم حذف شدی. الان ثابت کردی که درست حذف شدی. برات روزای خوبی رو نمیبینم. شما قوانین کشورمونو شکوندی. دل ما رو شکوندی. قلب هوادارامونو شکوندی. دین و دنیاتو با هم فروختی. تموم پلها رو خراب کردی. من فردی به این اسم در زندگیم نخواهد بود.»
تلویزیون و علی ضیاء؛ متهم یا مجرم؟
«همه سازها بهجز ویولن را میزنم» این جمله طلایی مهراد جم در برنامه زنده «فرمول یک» به مناسبت نوروز ۹۹ بود؛ برنامهای که بیشترین واکنش را در فضای مجازی برانگیخت و خیلیها حتی نمیدانستند که اصلا این میهمان کیست و چهکاره است؟ البته جمله طلایی جم بعدها و در یک لایو اینستاگرامی با آرون افشار توسط خودش زیرسوال رفت و معلوم شد که اصلا تعریف جم از ساز چیز دیگری بوده است.
اما مساله اصلی متوجه صداوسیما و شخص علی ضیاء است.ای کاش حالا روابطعمومی صداوسیما و حتی روابطعمومی برنامه فرمول یک توضیح میدادند که خوانندهای که هنوز یک سال هم از عمر خوانندگیاش نگذشته بود، چگونه سر از یک برنامه زنده و پربیننده در میآورد؟ مافیای موسیقی توهم نیست و محمد اللهیاری اعلام کرده بود آنها که توان بیشتری دارند امکانات بیشتری هم دارند. اما اینجا جایی است که باید تلویزیون و ضیاء بهعنوان تهیهکننده بازخواست شوند. نه بهخاطر دعوت از یک فرد خاص، بلکه کمک کردن به تکمیل پازل زشتی که سالهاست مورد نقد دلسوزان موسیقی و هنر است. پیش از این درباره میهمانهای برنامه دورهمی و خندوانه هم گفته بودیم و البته که جوابی نشنیدیم.
اما واقعیت این است که صداوسیما حالا خودش به قطعات این پازل تبدیل شده است و نمیخواهد پاسخگو هم باشد. وقتی مهمترین اتفاق زندگی هنری یک خواننده حضورش در برنامه زنده تلویزیونی است تازه میتوان بهعمق فاجعه پی برد. تلویزیون و ضیاء حداقل بهعنوان متهم باید پاسخگو باشند که بر چه اساسی و با سفارش چه کسانی، خوانندهای را به برنامهشان دعوت کردند که برای شناختنش نیاز به زیرنویس و درج اسمش بود.
اتهام اصلی تلویزیون این است که با دعوت از خوانندههای سطح پایین و گاه مبتذل به این نوع از موسیقی رسمیت میدهد و حتی ارشاد را برای مجوز دادنهای بعدی تحتفشار قرار میدهد. طرح این اتهامات مخصوص به حالا که جم از ایران رفته نیست. صداوسیما هنوز هم برای برخی خوانندگان و حتی چهرههای مشهور همین وظیفه را انجام میدهد و سکویی میشود برای شهرت بیشتر آنها.
شرط میبندم میبازی
«وقتش رسیده بپذیرید دعوای پیام صادقیان با تتلو ساختگی است. پیام و تهی و تتلو و علیشمس و ساشا و احلام و سایر شاخهای راهزن مجازی از یک کانون شرطبندی حقوق میگیرند. لیدرشان در اسپانیاست: ملقب به مونتیگو.
سناریوی خودکشی دنیا جهانبخت بهخاطر ساسی، دزدیده شدن ساشا سبحانی در آلمان، افسارگسیختگی تتلو، دوئل داود هزینه با وحید خزایی، جذب پدر آرات، مراسم پایانناپذیر دعوا و آشتیکنان صوری بین خودشان همه این نمایشنامهها را سعدالله امیرشقاقی (ملقب به دکتر) در ترکیه مینویسد. آنها فروشنده ابتذالند و میلیونها نفر نیز خریدارش!
با هرجنجال مصنوعی، جمعیت بیشتری به صفحاتشان میپیوندند تا پولهایشان را در سایتهای شرطبندی آتش بزنند. تتلو دستمزد هنگفتی میگیرد و وظیفهاش عربدهجویی و لایو گذاشتن با اعضای شبکه برای داغ ماندن مداوم صفحاتشان است....» اینها را مهدی رستمپور، خبرنگار فراری در اینستاگرامش نوشت و از اسامی دیگری هم نام برد.
گفته میشود مهراد جم به طمع و ترغیب سایتهای شرطبندی از ایران رفته است و هنرمندان دیگری هم در نوبت سفرند. بهجز جم چهرههای مشهور دیگری هم پایشان به سایتهای شرطبندی باز شده بود. اینها اکثرا خودشان شرطبندی نمیکنند و درآمدشان از میزان باخت طرفدارانشان است. هرقدر تعداد بیشتری ببازند، جناب سلبریتی سود بیشتری دریافت میکند و باید هرازگاهی کاری کند که روی بورس باشد، اتفاقات ساختگی که قرار است بهواسطه آنها دیده شوند، حتی اگر منفی و ظاهرا بهضرر او باشد.
چندسالی است که از بانک مرکزی، وزارت ارتباطات و وزارت اطلاعات خواسته میشود جلوی این سایتهای شرطبندی را که یک پایشان معمولا در داخل است، بگیرند. البته گفته میشود اقداماتی صورت گرفته، اما مثل همیشه کافی نیست. معمولا گردانندگان سایتهای شرطبندی، سراغ کسبوکارهایی که دارای درگاه بانکی هستند، میروند و خواهان اجاره یا حتی خرید درگاه بانکی آنها هستند تا ازطریق درگاه بانکیشان تراکنش خود را انجام دهند.
شاید همین دادوستد باعث شده که ردپایی از خودشان نمیگذارند، حتی اگر به قیمت قربانی کردن بخش بزرگی از کاسبان و مردم کوچه و خیابان باشد. میانگین سنی مشتریان این سایتها نوجوانان و جوانان ۱۵ تا ۲۵ ساله هستند و حتی برای تشویق آنها بهحضور در سایت شرطبندی آهنگهایی هم خوانده شده و مخاطب هدفشان بهطور مشخص دهه هفتادیها هستند.
حالا مهراد جم قرار است بهواسطه طرفدارانش! ثروتمند شود و بهواسطه پول فالوئرهایش زندگی لاکچری داشته باشد و دستهای پشتپرده هم از این تعامل سودی ببرند. تا وقتی پول زیاد هست و طمع انسان، شاهد مهاجرتهای بیشتری هم خواهیم بود. باید از سرچشمه جلوی این بازیها گرفته شود، البته مهراد جم و آدمهایی شبیه به او چیزی برای باختن ندارند، اما میتوانند باعث باختن سادهلوحانی باشند که یا پول مفت پدرانشان را یا تلختر از آن پول زحمت کشیده آنها را قرار است به باد دهند و خودشان نمیدانند که در یک بازی دو سر باخت شرکت کردهاند.
ارشاد و جم
دو، سه روز پیش محمد اللهیاری، مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد در گفتگو با یک برنامه رادیویی درباره دلایل مهاجرت مهراد جم صحبت کرد و گفت: «این خواننده در یکسال گذشته همه مجوزهایش را گرفته و مشکلی برای دریافت مجوز نداشته است.» اتفاقا مشکل همینجاست؛ جناب الهیاری بهجای اینکه با افتخار و با هدف تبرئه خود و سازمانش اینگونه صحبت کند باید پاسخگو باشد که چرا اصلا خوانندهای در این حد و اندازه باید مجوز بگیرد و مشکلی هم برای دریافت مجوز نداشته باشد!
آنهایی که به شعرها و صدای مهراد جم مجوز دادند هم باید جوابگو باشند. با هر متر و معیاری صدا و ترانههای جم و خوانندگان شبیه به او حالاحالاها نباید اجازه خواندن داشته باشند. ایکاش برگردیم به زمانی که یک خواننده برای آغاز فعالیتش نیاز به دستخط یک استاد بنام داشت و رابطه آواز و قهر از والده اینقدر جدی نمیشد.
البته اللهیاری در ادامه گفت: «سایتهای شرطبندی به حیطه خوانندههای ما ورود میکنند و توجه آنها را به درآمدهای آنچنانی جلب میکنند و این مثل یک سراب است و واقعیت این است که مخاطب اصلی خواننده در داخل کشور است و ممکن است این تصمیم عجولانه در کوتاهمدت عایدی برای او داشته باشد، اما حتما در بلندمدت پشیمانی بهدنبال خواهد داشت.» در این جملات هم خبری از مسئولیتپذیری نیست و بیشتر با هدف ترساندن و تهدید خوانندگان گفته شده است.
ایکاش آقای اللهیاری از خودش میپرسید چرا خوانندگان کاربلد و دانشآموختهای که اتفاقا توسط دفتر موسیقی برای گرفتن مجوز آزار هم میدیدند و میبینند هیچگاه به فکر ترک وطنشان نیستند؟ خوانندگی صرفا یک بیزینس نیست و قرار بوده و است که هنر باشد و هنرمند با تکیه بر شخصیت و ذهن و قلب والایش خلق میکند و ماندگار میشود.
جالب است که مدیرموسیقی در بخش تهدید هم نگاهش بهسوی بازار موسیقی است، یعنی به خوانندگان هشدار میدهد که ممکن است بازارتان را از دست بدهید و همین جای تاسف بسیار دارد و از همینجا مشخص میشود که خوانندگانی مانند مهراد جم چگونه مجوز گرفتهاند و رشد کردهاند. ارشاد هم مانند صداوسیما باید پاسخگو باشد. اینکه گفته شود سایتها برای خوانندگان دام پهن کردهاند که نشد مدیریت.
قرار است چه واکنشی از داخل ایران انجام شود؟ ظاهرا همه میدانند که بازی چیست و نقشها چگونه توزیع شدهاند. بار اصلی روی دوش داخلیهاست و بعد از ارسال یک پاس دقیق، در آنسوی مرز گل اصلی زده میشود. سوال اصلی اینجاست که چرا کسی کاری نمیکند؟ شایعه اینکه «منافع مالی عدهای در داخل بهخطر میافتد اگر اقدام قانونی علیه آنها صورت بگیرد»، مدتهاست که میچرخد و چرخانندگان این سایتها انگار همیشه چندقدمی جلوتر هستند و با وجود اینکه ویترینشان توسط سلبریتیها پر شده است، اما خودشان بیشتر شبیه به سایههایی هستند که هم آدم اجاره میکنند، هم درگاه، هم حساب و کارت بانکی. جوانان و نوجوانانی که شغلی ندارند و بهدنبال درآمد بالای یکشبه هستند چه سهمی از این اشتباهات میبرند؟ اصلا چقدر خودشان مقصرند؟
قانون درباره ماجرا چه میگوید؟
ماده ۷ قانون مجازات اسلامی میگوید: «هریک از اتباع ایران در خارج از کشور مرتکب جرمی شود، درصورتیکه در ایران یافت و یا به ایران اعاده گردد، طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران محاکمه و مجازات میشود مشروط بر اینکه:
الف- رفتار ارتکابی بهموجب قانون جمهوری اسلامی ایران جرم باشد.
ب- درصورتیکه جرم ارتکابی از جرائم موجب تعزیر باشد، متهم در محل وقوع جرم محاکمه و تبرئه نشده یا در صورت محکومیت، مجازات کلاً یا بعضاً درباره او اجرا نشده باشد.
پ- طبق قوانین ایران موجبی برای منع یا موقوفی تعقیب یا موقوفی اجرای مجازات یا سقوط آن نباشد.»
بنابراین و بر اساس بند الف، اگر رفتار ارتکابی مطابق قانون ایران جرم نباشد، تکلیف چیست؟ هیچ. حالا باید منتظر ماند و دید که بعد از افتادن آب ویروس کرونا از آسیاب، چه اتفاقی خواهد افتاد. پیشبینی ما این است که این جوان در آن دوران به ایران بازخواهد گشت و با استناد به همین ماده در قانون مجازات اسلامی کار خودش را هم پی خواهد گرفت و روی صحنه کنسرت حاضر خواهد شد.
حالا ممکن است گروهی بپرسند، پس دلیل انجام این اقدام از سوی او چه بوده؟ یک هدف بزرگ با یک برنامهریزی دقیق؛ به خدمت گرفتن ظرفیت تبلیغاتی همه رسانههای مکتوب و مجازی و رسمی و غیررسمی آنهم بهرایگان. او که حتماً عقلش به این جاها نمیرسیده، اما مشاوران باهوشی داشته که رکود دوران کرونا را سمی دانستهاند برای شهرت نیمبند این خواننده بدصدا و حالا در این روزگار بیخبری با طراحی این سناریو کاری کردند تا در عرض چند روز او که تا پیشازاین اغلب مردم حتی نامش را هم نشنیده بودند، بر صدر اخبار مهمترین رسانهها در ایران بنشیند.
منبع: روزنامه همدلی