در اقلیم کشور ما و به ویژه غرب آن، از اواسط فصل پاییز موعدی تعیین کننده و حساس برای طبیعت و ویژه حیات وحش محسوب میشود؛ کوچ پاییزی پرندگان متنوع مهاجر از یک سو و فصل تجدید نسل علفخواران از سویی دیگر!
حفاظت از حیات وحش به عنوان میراث گذشتگان و ارثیه آیندگان از وظایف مهمی است که نیازمند آموزش و فرهنگسازی نهادهای ذیربط میباشد.
تفکر شکار و لذت بردن از این کار در برخی از اقوام از گذشته وجود داشته و در شرایطی که در سالهای اخیر بلایای مختلف طبیعی و غیرطبیعی در کنار اختلالات آب و هوایی مشکلات زیادی را برای حفظ و افزایش جمعیت برخی از گونه ایجاد کرده؛ به نحوی که حتی برخی از آنها در خطر انقراض قرار گرفتهاند، اهمیت توجه و فرهنگسازی جهت اصلاح این قبل تفکرات بیش از پیش احساس میشود.
سازمان حفاظت از محیط زیست به تنهایی نمیتواند این بار سنگین را به دوش بکشد و نهادهای مختلف در حوزههای اجتماعی و فرهنگی باید در این زمینه وارد عمل شوند تا در آینده شاهد کمترین آسیب در این حوزه باشیم.
نگهداری از محیط زیست و حیات وحش دقیقا مانند پاک نگهداشتن محیط شهری یک وظیفه همگانی است. همانطور که نهاد بزرگی مثل شهرداری با آن همه کارمند و تجهیزات نمیتواند به تنهایی و در صورت عدم رعایت شهروندان شهر را پاکیزه نگهدارد و در صورتی که مردم زبالهها را در جایجای شهر رها کنند، گلهای باغچهها را بچینند و اصول تردد و ترافیک را رعایت نکنند، کنترل آرامش و نظافت شهر از دست شهرداری خارج میشود، در مورد محیط زیست و حیات وحش هم به همین صورت است که نهادی چون محیط زیست با گستره تحت پوشش به مراتب بزرگتر، صعبالعبورتر و پراکندهتر اما با امکانات کنتر از شهرداری، بدون همراهی و همکاری مردم، نمیتواند در امر حفاظت موفق ظاهر شود.
در بحث نگهداری شهر حداقل انتظار شهرداری از مردم این است که اگر در جهت حفظ آراستگی شهر کاری انجام نمیدهند، کاری نکنند که به نظافت، زیبایی و آرامش شهر آسیبی وارد شود. در حوزه محیط زیست هم حداقل انتظار این است که اگر نمیتوانیم به حفظ و تقویت محیط زیست کمکی کنیم، اقدامی در راستای تخریب آن نیز نداشته باشیم.
اقدامات مخرب صرفا شامل شکار حیات وحش نیست؛ حضور بیموقع در فصول حساسی مثل موعد تجدید نسل و زایمان در زیستگاهها، دستکاری طبیعت مثل تغییر مسیر آبراهها، شکستن درختان و تصرف اراضی، دست زدن به فرزندان تازه متولد شده حیات وحش و جابهجایی آنها و هرگونه ایجاد ناامنی در مناطق تحت حفاظت محیط زیست مثل ایجاد سر و صدا، روشن کردن آتش و هر فعلی که باعث ایجاد رعب و وحشت برای حیات وحش شود، میتواند باعث ورود آسیب به این حوزه شود.
هر موجودی که خداوند خلق کرده، قطعا در چرخه طبیعت نقشی داشته و از بین رفتن یا کم شدن جمعیت گونههای بومی در هر منطقه، ممکن است آسیبهای مشخصی را در پی داشته باشد که انسان پس از سالها تحقیق و مطالعه، متوجه علت اصلی که همان عدم حفظ یا تضعیف جمعیت یک گونه خاص حیات وحش در آن منطقه بوده، خواهد شد.
تصرف زیستگاهها توسط انسانهای زیادهخواه از جمله دیگر آسیبهایی است که هر ساله شاهد رواج و گسترش آن هستیم؛ چه بسیار مناطقی که در سالهای دورتر وقتی به آنها مراجعه میکردیم از بافت طبیعی برخوردار بودند و الان با تراکتور تا آنجا که امکان شخم زدن وجود داشته، تغییر کاربردی داده شده وزیر کشت رفته است یا افزایش ساخت باغ در مناطق خوش آب و هوایی که دقیقا زیستگاههای مناسبی برای حیات وحش هستند. حال اینکه وقتی حیوانی وارد همین اراضی که زمانی زیستگاه خود و اجدادش بوده، میشود با خشم صاحب زمین و باغ مواجه شده، بعضا به تیر بسته شده یا با غذای آلوده مسموم شده و از بین میرود.
امیدواریم درک این نکته که هر یک از مخلوقات خود نقش مثبت و موثری در حفظ زمین و تداوم حیات آن برای زندگی بهتر آیندگان دارند، در اذهان نهادینه شده و کمتر شاهد مشاهده اخبار تلخ و ناگوار از آسیبهای انسان به حیات وحش کشور باشیم.
علی ثقفی - مدیرمسئول
